غزل غزل بیاد تو، قدم قدم فدای تو

نفس نفس برای تو، منم همش بیاد تو...



ღ♥ღ



دوباره فال حافظ میگیرم....

دوباره توی فالمی...

همیشه در خیالتم...

اگر چه بی خیالمی...



ღ♥ღ



نفس بده که برایت نفس نفس بزنم...

نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم...

مرا اسیر خودت کرده ای دعایی کن...

که آخرین نفسم در این قفس بزنم...



ღ♥ღ



کاش میشد قصه رفتن را وقت گفتن بی صدا تغییر داد...

کاش میشد سرنوشت خویش را خود نوشت و بر کف تقدیر داد...



ღ♥ღ



خدایا، آنکه در تنهاترین تنهاییم، تنهای تنهایم گذاشت....

خواهشی دارم...

تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار...



ღ♥ღ



یه گونی عشق تقدیم تو باد....

عشقش واسه خودت، گونیش هم واسه نون خشکاتون...



ღ♥ღ



بیادتم....

حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام کوچه ها را قدم بزنم...



ღ♥ღ



ضربان قلبم رو روی خنده های تو تنظیم کردم...

بخندی تا زنده بمونما...



ღ♥ღ



وقتی تو نیستی همه نیستن...

نه که نیستن!

هستن!

ولی مثل تو نیستن!



ღ♥ღ



گاه سکوت معجزه میکند...

و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست...



ღ♥ღ



بیست رو ضربدر 777 بکن.

دوباره در 13 ضرب کن.

هرچی در اومد تو همونی!



ღ♥ღ



با اشکی که از دوریت بر چهره دارم...

تو را تا صبح محشر دوست دارم...



ღ♥ღ



نه چتر با خود داشتی...

نه روزنامه...

نه چمدان...

عاشقت شدم...

از کجا باید میدانستم مسافری؟؟؟



ღ♥ღ



اگه سراب دیدید ، تظاهر کنید که ازش آب میخورید و سیراب رد میشید.

نزارید به دروغش افتخار کنه



ღ♥ღ



زندگی رو از شیشه ی جلو نگاه کن ، نه از آیینه ی عقب . . .